مهمان مامان
زمانیکه من
اجاره نشینها رو توی سینما دیدم سنم خیلیبه نماد و نشانه و ازاین جورچیزا قد نمیداد.اما حالا یه چند وقتیه از سر اجبار کنکور ارشد مجبور شدم یه چیزاییرو با دقت بیشتری ببینم .مثلا فهمیدم که به غیر از شخصیتهای داستان عوامل دیگه اییهم توی روند فیلمهای
مهرجویی دخالت شدید دارن. یکیاز اونها که شاید مهمترینش هم باشه یه فضاییه به اسم
خونه .آخ که من چقدر این اسمو دوست دارم ، شاید بهترین جای روی زمینه (به شرطیکه مال خود آدم باشه!)بهترین کمکیکه بهم شد تا به این نتیجه برسم تیتراژ فیلم
مهمان مامان بود.دست
شریفینیا درد نکنه. زده بود توی خال.حالا میتونم بفهمم خونهٔ
اجاره نشینها که از خشت اولش کج بود چه نقشیداشت.حالا میتونم بفهمم خونهٔ
سارا هر طبقه اش چه فضاییرو تعریف میکرد،مخصوصا زیر زمین که از چشم همسر دور بود.حالا میفهمم که خونهٔ
لیلا با اون ظاهر عجیب و غریبش چه کنش و واکنشیرو در زن و شوهر ایجاد میکرد.و حالا میفهمم که
مهمان مامان باید توی یه خونهٔ قمر خانومیاتفاق بیفته و لا غیر .جالبه که تیتراژ فیلم روی روی برجها و آسمونخراشها مانور میده.
نکتهٔ بعد که به نظرم خیلیخیلیجالب اومد فیلمبرداری بود. بالای 80% کل کار روی درست فیلمبرداری شده بود (احتمالا اون 20% بقیه رو هم من نفهمیدم !) و شما اصلا از لرزش دوربین احساس ناراحتینمیکنین بلکه خیلیهم به صمیمیت فیلم با مخاطب کمک میکنه.
در مورد داستان هم که احتیاج نیست چیزی بگم .وقتیخود
مهرجویی در 25 ثانیه اول فیلم داستان وگرهٔ ماجراشو رو میکنه خیلینباید دنبال عناصر فلسفیگشت . حتیتوی تیزر تلویزیونیهم میگه که داستان چیه که هر کیمیخواد بیاد لطفا منتظر یه غول شاخدار نباشه!
مهرجویی زندگی و زندگیکردن رو نشون میده ، عین اون چیزی که هست. حالا اگه موقعیت داستان یه کم از زندگیطبقهٔ متوسط پایین تره هیچ اشکالینداره. اتفاقا این مشکله ماست که وقتییه مدت توی یه شرایطیجا خوش میکنیم همه چیز یادمون میره و فکر میکنیم همیشه اینجوری بودیم و حتیفکر میکنیم که بقیه هم الان عین ما زندگیمیکنن !
از ساده ترین چیزها که خم شدن در جعبهٔ شیرینیباشه و مادر نتیجهٔ میگیره که پسر کوچیکش ناخونک زده تا چرب زبونییه معتاد برای اینکه شب خوبیرو کنار همسر خوش چهره اش سپری کنه،اون هم نه به خاطره زن ، بلکه برای اینکه جای جنس و منقلو بهش نشون بده.
دیدن فقر که با بد بختیهمراه نیست جالبه...
همه و همهٔ اینها رو ما هر روز میبنیم ... گیرم که توی یه شکل و موقعیت دیگه، ولیکیمیاد فیلمش کنه ؟
این آدما به همون نسبت که برای از حال رفتن مادر نگران میشن و هول میکنن ، همون قدر هم برای زخم ماهیقرمز حوض دلشون میسوزه .
بازیها هم الحق خوب بود .گلاب آدینه مثل همیشه کولاک. پیروزفر هم
خوب فهمید که غیر از ژیگولیبازی کردن کار دیگه هم ازش بر میاد.امین حیایی کار خودشو کرد.پورشیرازی که انگار خودشو بازیمیکرد.مقانلو که یه عمره من دوسش دارم !کوچکترا هم خوب بودن ... هم ملیکا شریفینیا و هم اون پسره که اسمشو نمیدونم !ظاهرا این بازیهایخوب هم یه ربطیبه شریفینیا داشته،بازم دستش درد نکنه!
عین 2 ساعت زندگیکردن رو ببینین با همهٔ خوب و بداش.
کاشکیمنم به این زندگیعادت داشتم ...حیف :(